کتابهایی را بخوانید که اکنون میتوانید از آنها استفاده کنید.
کتابی که بتوانید در لحظه حال از آن استفاده کنید، انگیزه مضاعفی برای توجه بیشتر و به یاد سپردن مفاهیم فراهم میکند. مثلاً اگر کسب و کار جدیدی راه انداخته باشید، برای درک مفاهیمِ کتابهای فروش، انگیزه زیادی دارید.
طوری یادداشتبرداری کنید که بعداً بتوانید آن را پیدا کنید.
یادداشتبرداری را طوری انجام دهید که فرازهای مهم کتاب متمایز شود و هر وقت خواستید به راحتی به آنها دسترسی پیدا کنید.
دانستههای جدید را با دانستههای قبلی خود ترکیب کنید.
کتاب را میتوان نوعی درخت دانست. مفاهیم اصلی، تنه درخت را شکل میدهند و جزئیات شاخهها را میرویانند. با برقراری ارتباط بین شاخههای این درخت میتوان به درک و بینش عمیقتری رسید. وقتی چیزی میخوانید که برایتان یادآور موضوعی است، بلافاصله درباره آن و ارتباطش با مفاهیم قبلی بنویسید.

به محض تمام شدن کتاب خلاصه کوتاهی بنویسید.
در خلاصه خود به این سه سؤال پاسخ دهید:
۱ . لُبّ کلام چیست؟
۲. اگر قرار باشد موضوعی از این کتاب را برای به کارگیری در زندگیام انتخاب کنم، آن کدام است؟
۳. چگونه این کتاب را برای دوستم توصیف کنم؟
موضوع مورد مطالعه را از زوایای مختلف بررسی کنید.
اگر در موضوع خاصی فقط یک کتاب را مبنای تمام اعتقادات خود قرار دهید، آیا آن اعتقادات درست خواهد بود؟
به یک موضوع از زوایای مختلف و از دریچه چشم نویسندههای مختلف بنگرید.
کتابهای خود را دو بار یا بیشتر بخوانید.
با بازخوانی یک کتاب خوب چیزهایی در آن مییابید که شاید در نوبتهای قبل، به دلیل شرایط آن زمان، در دایره توجه شما نبودند. ولی با گذشت زمان و تجربه شرایط جدید، آن بخشهای کتاب اکنون برای شما ملموس شدهاند. بسیار طبیعی است برداشت شما از جملات مختلف در طول زمان تغییر کند.